امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

کیف مامان...

نی نی به کیف مامان خیلی علاقه داره باز می کنه درش رو چیزهاشو در می یاره هر چی که گیر می آره به صورتش می ماله فکر میکنه مامانه اما توی خیاله یه قوطی کرم رو به صورتش مالیده خوشش می آد از این که رنگ کرم سفیده تو آیینه می بینه  هی به خودش می خنده مامان در کرم رو می گیره سفت می بنده ...
22 آذر 1392

آی بازی بازی بازی

  آی بازی بازی بازی دارم میرم به بازی   بازی قایم موشک با پیشی ناز کوچک   چشم میذارم همیشه تا پیشی قایم بشه   پیشی جونم قشنگه کوچیک اما زرنگه   قایم میشه زیر تخت یا میره روی درخت   هرجا بره پیشی جون زودی میادش بیرون   چونکه منو دوست داره تنهام نمیگُـــــــــذاره       ...
14 آذر 1391

چهارشنبه1.شهریور.91 ابرچاق

    باز برای آسمون                  از راه رسید یه مهمون یه ابر چاق سیاه                 با خنده های قاه قاه ابر ِسیاه شیطون                دوید توی آسمون نشست کنار خورشید          دامنشو روش کشید آسمونو سیاه کرد               خنده ای قاه قاه کرد ...
1 شهريور 1391

کقشدوزک

  کفشدوزک            کفشدوزک کوچولو حسابی غصه داره چون که برای دوختن دیگه کفشی نداره سوزنشو گذاشته کنار گل تو باغچه کاشکی براش بیارن یه لنگه کفش کهنه نخهاشو قیچی کرده تا که باشه آماده وقتی کفشی نداره نخها چه سودی داره از اون دورا میادش انگار صدای خش خش داره میاد هزارپا با یه بغچه رو دوشش تو بغچه اش گذاشته هزار تا کفش پاره حالا دیگه کفشدوزک هیچ غصه ای نداره     مهمونی    ...
14 تير 1391

چاقاله

  چاقاله   چاقاله یه دونه ماهی تو حوض خونه داره اسم هم براش گذاشته به اون می گه ستاره   هر روز می ره یه ساعت کنار حوض می شینه تو آسمون این حوض ستاره رو می بینه حرف می زنه می خنده آب روی اون می پاشه دلش می خواد همیشه پیش ستاره باشه مواظبه که یک وقت گربه اونو نگیره کلاغ نیاد سراغش بترسه و بمیره به اون می گه:« عزیزم! غصه نخور تو دنیا یه روز خودم از این حوض می برمت به دریا»   ...
14 تير 1391
1