چهار نفره شدیم...
سلام به همه ی دوستان وبلاگی عزیزم که جویای احوال ما بودید.
دوستای عزیزم چند روزی بود که نت خونه قطع بود و نتونستم آخرین خبرها رو بهتون بدم.
خیلی حرف دارم اما وقتشو ندارم و کم کم میام و پست جدید می گذارم.
و اما خبرهای چند روز اخیر:
بنا بود که روز پنجشنبه سی مرداد برای عمل برم
که به خاطر دردی که داشتم زودتر به بیمارستان رفتم
روز شنبه بیست و پنجم مرداد ساعت دوازده و ربع ظهر،
فرشته کوچولوم بالهاش و توی آسمونها جا گذاشت و
قدمهای کوچولوش رو زمین گذاشت و به آغوش من آمد.
اینم دختر کوچولوی ما که با وزن سه کیلو و ششصد و پنجاه گرم زمینی شد
اسم دخترمون رو بهترین گذاشتیم
باشد که بهترین بنده ی خدای مهربون
بهترین دختر برای من و بابا
بهترین خواهر برای بهداد عزیزم
بهترین نوه برای پدر بزرگها و مادربزرگهاش
بهترین همسر و بهترین دوست
برای خانواده و اطرافیان باشد.
خدایا برای فرزندم، بهترین
بهترین ها را از درگاهت خواستارم
آمین