امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

عکسهای خاطره برانگیز

1393/11/21 1:50
نویسنده : مامان مریم
966 بازدید
اشتراک گذاری

خاطرات سه سالی که گذشت

با عکسهایی که از موبایل داشتم

анимации

پنجمین روز به دنیا آمدن بهداد آقا

دی ماه نود و یک .کیش

مسافرت کیش داخل هواپیما

عید نود و دو . منزل عمو فرهاد. یادش به خیر.....

خرداد نود و دو اسباب کشی مامان چین چین

اسباب کشی و کارتن بازی بهدادی

حیاط منزل شمال بابا جون اینا با گلهای رویایی

اینم عصر یه روز گرم تابستون که داشتیم از شمال به سمت تهران می آمدیم

 

قشنگترین عکسی که دوستش دارم

شکوفه های درخت آلوچه ی منزل شمال مون. آخر زمستان نود و یک

شهربازی پارک ابریشم شمال. یادش به خیر

ماشین بازی دوست داشتنی بهداد آقا

یعنی روزی نبود که ما مرکز شهر بریم و شما هوس سوار شدنشو نکنی.

خیلی جالب بود خیلی دوستش داشتی و کوچه شو بلد بودی.

مطب دکتر شابزاز مهربون

 

عید نود و دو . پشتت هم بابایی هست که شما رو گرفته تا از روی مبل نیفتی.

خوابهای داخل ماشینی

خرداد نود و دو . منزل مامان چین چین

 

تابستان نود و دو . میدان ولی عصر کنار هتل ابریشم

بهداد و دنبال بازی با غازها. شمال

منزل عمو فرهاد. تمام مدت مشغول بازی با تردمیل میشدی.

ظهرها که حوصله مون سر میرفت میرفتیم لب کانال

منتظر بابایی بودیم که ناهار بیاد خونه. از فرصت استفاده می کردم و ازت عکس می گرفتم.

مطب دکتر عاطف راد. شمال. عاشق این صندلیها بودی و با وجود مریضی

تمام فکر و رویات این بود که برسیم و تو با این صندلیها بازی کنی

اینم چکمه های باباست که پارسال این موقع که زیر کوه برف بودیم

و بابا میرفت سر کار بعدش میومد و کفشهاش و میگذاشت جلوی بخاری تا خشک بشه.

شما هم بدو بدو میرفتی و دمپایی پلاستیکی هات و میاوردی و

میگذاشتی کنار کفشهای بابا که خشک بشن. الهی فدات شم عزیز شیرینم.

یادش به خیر پارسال این موقع زیر کوه برف مدفون شده بودیم .

برفی که شاید تا آخر عمرم هیچوقت تجربه اش نکنم برفی به ارتفاع یک متر و نیم.

امامزاده صالح .اسفند نود و دو . به همراه خاله و شهبد.

سه تا فنچ گرفتیم و اونجا نیت کردیم و آزادشون کردیم

آخرین روزای اسفند نود و دو . باردار بودم و به هر سختی بود

شما رو بردم  گردوندم و بعدش هم بردمت رستوران.روز خوبی بود.

اینجا هم نمایشگاهی توی رشت بود . سماور جالبی بود.

اینم عکس پسر خاله ها.

فربد و شهبد و امیدجان

شب یلدای همین امسال 93

ایشالا که همیشه همتون سلامت و شاد باشید گلهای قشنگ دوست داشتنی

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان مرسانا
23 فروردین 94 14:45
سلاااااااااام خانمی حال شما ؟دسته گلهاتون خوبن ؟ دلم براتون یه ذره شده بود خودتون بهتر میدونید عیالواریه دیگه ،آدم فرصت نمیکنه به دوستاش سر بزنه فرشته هات رو ببوس