هفده ربیع ...
سلام بهداد گلم
روزای بیست و شش ماهگیت رو داری پشت سر میگذاری و راستی راستی به حرف افتادی و همه چی رو تکرار می کنی اما چه حرف زدنی ؟؟ به قدری شیرین و با مزه حرف می زنی و کلمات رو تکرار می کنی که دل آدم ضعف میره. ای خدا ای خدا.
این روزا اوضاع و احوال خوبی داری. از ترس مریض شدن و بیماری، کمتر پامون رو از خونه بیرون میگذاریم . آخه اینجا همش هوا ابری و سرده و بعضی روزا هم بارون میایه. ولی خب سرگرم کردن تو توی خونه هم برای من شده معظلی. اگه تهران بودم حتما میبردمت مهد که با بچه ها بازی کنی و سرگرم بشی و شعر و کاردستی و .... یاد بگیری. اما خب چه میشه کرد؟ هر چند که اینجا هم مهد داره اما به چند جا که سرزدم اصلا بهم حس و حال خوبی ندادند و منو از دیدن اونجا پشیمون کردند. به اضافه ی اینکه توی مهدهای اینجا از مربی و بچه ها گرفته تا بقیه ی کارکنانشون همه به زبون غلیظ گیلکی حرف میزنند که من که سه ساله اینجام هنوز چیزی از حرفاشون سر درنمیارم چه برسه به تو که زبون فارسی خودمون رو هم هنوز درست و حسابی بلد نیستی و دیگه گاطی پاطی می کنی. این از دغدغه های این روزای منه که من میبایست برای تو هر آموزش و سرگرمی که مناسب سنت هست برات داشته باشم و تنهایی از عهده ی این کار بر نمیام و بعضی روزا واقعا کم میارم و از دست خودم شاکی می شم و از خودم ناراضی ام . چون می بینم که نمیتونم برات اونجور که باید باشم. خدایا منو ببخش. بهداد عزیزم تو هم منو ببخش . به خدا جبران می کنم.
راستی امروز شب هفدهم ربیع الاول هست. شبی که برای من و بابا دلهره آورترین شب زندگیمون بود. شب اولین رویارویی و خواستگاری بابا از من. خیلی روز پر استرسی بود. بماند که داستان زیاد داشت اما وقتی که خانواده ی بابا آمدند منزلمون و خانواده ی منو دیدند و سر حرف و صحبت باز شد و پدر بزرگوار بنده سخنگوی مجلس شدند موج آرامش توی اون فضا پیچید و تقریبا کسی حرفی برای زدن نداشت و بعدش هم یخ مجلس باز شد و همه با هم آشنا شدند. روز خوبی بود . برای من وقتی که رفتند جلسه ای بود که خیلی کامل بود و هیچی کم و کسر نداشت. دیگه بقیه ی خبرها خونه ی بابا اینا بود که گویا اونها هم از عروس خانومشون بدشون نیومده بود. این شد که هفده ربیع الاول اولین جرقه ی آشنایی دو خانواده زد شده و بعدش هم دیگه مراسمهای بعدی انجام شد. و الان هم با ادامه ی ماجرا در خدمتتون هستیم .
امیدوارم که زیر سایه ی پدر و مادرهامون و از دعای خیرشون بتونیم زندگی سلامت و با آرامشی رو داشته باشیم و در کنار هم سالهای سال با عشق و آرامش زندگی کنیم.
خدایا شب هفده ربیع الاول هست شب عزیزی هست . خدایا خودت به همه ی دخترها و پسرهای دم بخت همسر شایسته عطا کن و بخت همه ی جوانهای عزیز سرزمینمون رو به بهترین نحو باز کن و همه ی جووونها رو خوشبخت کن. آمین یا رب العالمین.