گزارش هفده ماهگی
بهداد گلم از روزای قشنگ هفده ماهگیت میخوام بگم. اگه بخوام راستش و بگم به خدا دلم می سوزه که هی داری ماه به ماه بزرگتر می شی و از روزای نوزادی و کودکیت داری فاصله می گیری. اما از طرفی وقتی که می بینم که هر چی جلوتر میریم و تو بزرگتر میشی، شیرین تر و بامزه تر و دلنشین تر می شی بازم امیدوار می شم و خوشحالم و دیگه دلم نمیسوزه. روزای با تو بودن خیلی خوبه. حتی در تصورم هم نبود که بچه داری و مادر بودن اینقدر شیرین و دلچسب باشه. همه از سختیها و دشواریهاش می گفتن و میگن اما من بجز قشنگی و خوبی و پاکی و مهربونی از تو چیزی ندیدم. اگر هم که سختی باشه که قطعا هم هست به قدری تو خوب و عالی هستی که اصلا به چشمم نمیاد و مهم نیست. ...