امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

گزارش هفده ماهگی

  بهداد گلم از روزای قشنگ هفده ماهگیت میخوام بگم. اگه بخوام راستش و بگم به خدا دلم می سوزه که هی داری ماه به ماه بزرگتر می شی و از روزای نوزادی و کودکیت داری فاصله می گیری. اما از طرفی وقتی که می بینم که هر چی جلوتر میریم و تو بزرگتر میشی، شیرین تر و بامزه تر و دلنشین تر می شی بازم امیدوار می شم و خوشحالم و دیگه دلم نمیسوزه. روزای با تو بودن خیلی خوبه. حتی در تصورم هم نبود که بچه داری و مادر بودن اینقدر شیرین و دلچسب باشه. همه از سختیها و دشواریهاش می گفتن و میگن اما من بجز قشنگی و خوبی و پاکی و مهربونی از تو چیزی ندیدم. اگر هم که سختی باشه که قطعا هم هست به قدری تو خوب و عالی هستی که اصلا به چشمم نمیاد و مهم نیست. ...
6 ارديبهشت 1392

آخر فروردین...

  بهدادی سلام پنجشنبه عصر رسیدیم تهران و رفتیم منزل خانجون اینا. تا رسیدی، یک راست رفتی توی آشپزخونه و فندک شون رو برداشتی و رفتی تمام خونه شون رو وجب کردی. انگار هر دفعه نذر داری. توی راه هم یه خواب سیر کرده بودی و وقتی که رسیدیم خونه کاملا سر حال بودی و برای خودت آواز می خوندی و به زبون خودت حرف می زدی و خوشحالی می کردی. واقعا مدتها بود که تو رو اینقدر شاد و خوشحال بازیگوش ندیده بودیم. بنده ی خدا خانجون دیگه خسته بود و زودتر رفت خوابید و تو هم تمام مدت تا چشم من و بابا رو دور میدیدی میرفتی توی اتاقشون و بالای سرش می ایستادی و حرف می زدی و خانجون رو بیدار می کردی و یه دو ساعتی طول کشید که شما بخوابی و اون شب حسابی...
1 ارديبهشت 1392

چه خوشگل شدی...

بهداد جانم سلام امروز آخرین پنجشنبه فروردین ماه هست. بالاخره پریشب موفق شدیم که با بابایی بریمت آرایشگاه مردانه و موهای ناز و قشنگت رو بزنیم. تازه این عکس پائین مال یک ماه پیشه الان خیلی بیشتر فر خورده بود. اگه عکسی از موهات پیدا کنم برات میگذارم تا یادگاری بمونه. خلاصه که از قبل از عید میخواستیم ببریمت اما به قدری پشت موهات فرفر لوله لوله شده بود که دلمون نیومد و هی این دست و اون دست کردیم . اما دیگه عید تموم شد و موهای جلوی صورتت هم میومد توی چشمت و دیگه گفتیم که ببریمت پیش یه کار بلد که موهات رو خراب نکنه. خلاصه دیشب برای سومین بارت شما رو بردیم آرایشگاه. دفعه ی قبل از صدای سشوآر می ترسیدی و کلی بغض کردی...
29 فروردين 1392

مروارید سیزدهمی

  وااااااااااای خدای من فکرش و بکن دیشب که داشتیم با هم بازی می کردیم و هر هر و کرکر . نگاه کردم و دیدم که دندون نیشت هم جونه زده. خدای من!!!!! دندون های قبلیت هنوز کامل بیرون نیومدن که دندون نیشت نیش زده. خیلی وحشت داشتم . آخه همه میگفتند که دندون نیش در اومدنش خیلی سخته. اما جالبه که نه دردی نه کم حوصله گی و بی حالی و بی قراری؟؟ خدایا شکرت. دیگه از این بهتر برای من مادر چی هست؟ که بچه ام راحت و بی درد سر و ناراحتی دندونهاش در بیاد و اذیت نشه. خدا ممنونم. دندون نیش فک بالا سمت راست صورتت. مبارکت باشه عزیزدلم. ...
28 فروردين 1392

مروارید یازدهم و دوازدهم

  بهداد عزیزم به سلامتی یازدهمین  . دوازدهیمن دندونت هم جوونه زده و خودنمایی میکنه.  دندون دو تا بعد از نیش فک بالا و پائین سمت چپ صورتت. جالبه که دو تا دندون بینش خالی مونده و این دندون در اومده. موندم توی قدرت و تدبیر خدای مهربون که خودش به فکر همه چیز هست و هیچ کارش بی حکمت نیست. این دندون رو هم از روی بی اشتهایی و بی حوصله گیت کشفش کردم. وگرنه که اصلا دهانت رو باز نمی کنی که من ببینم. با کلی قلقلک و بازی و خنده تونستم توی دهانت رو ببینم. خیر است و نیکو. امیدوارم که خیلی اذیت نشی و این بی اشتهایی و روزه بودن شما به زودی به پایان برسه. چون من واقعا کلا...
24 فروردين 1392

حس بهار...

بهداد عزیزم دومین بهار زمینی شدنت مبارک من این حس قشنگ بهارو این سی صد و شصت و پنچ روزا رو به عشق با تو بودن دوست دارم حس بودنت قشنگترین حس دنیاست تو که باشی...  هر روز را ... هر ثانیه را ... عشق است !! ...
13 فروردين 1392

فرشته بهشتی

تو شروع شادی و لحظه ی پایان غمی نیمه ی گم شده ی من،نه زیادی نه کمی تو نگاهت به تموم آرزوهام می رسم یه فرشته از بهشتی که تو سرنوشتمی نوروز ٩٢ منزل خانجونی ...
11 فروردين 1392
1