شیرین کاریهای 35 ماهگی
بهداد و یاد ایامی ...
سوار گهواره ی نی نی شدی و بیرون بیا هم نیستی
فان هر روز تو اینه که بری و یه بار توش بشینی و اووو اَ اوووواَ کنی
و در آخر هم چپه شدن روی زمین
خوشحال و خندان.
انگار نه انگار که اتفاقی فتاده.
اینجا هم یهو توجه ات به تلویزیون رفته و بقیه ی بازیت یادت رفته
بازی ادامه داره
این ماه کاملا یاد گرفتی که دستگاه دی وی دی رو چطور روشن و خاموش کنی
و سی دی های مورد علاقه ات رو توش بگذاری و ببینی
اینم مدل تلویزیون نگاه کردنت
از بس که مداد و مداد رنگی رو از دم دستت جمع کردم رفتی سراغ ماژیک و ماژیک رو داری میتراشی. (بخاطر مسائل امنیتی نی نی مدادها رو جمع کردم ) بماندکه این تراش یادگار دوران دبستان خودم بود و به طرفه العینی دسته اش رو شکوندی و داغونش کردی.
اینم پستونک نی نی که در به در دنبالش می گشتم و بعد از چند روز اینجا توی جاکفشی
توی راهرو پیداش کردم. من موندم این پستونک و برای چی اینجا گذاشتی ؟؟؟