مرغک نوک طلایی

دیروز، تنها یک خاطره است. 

آن را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش بپذیر و به نرمی عبور کن 

و فردا فقط یک رویاست، رویایی که باید با برنامه‌ریزی به هدفی ارزشمند تبدیل شود.

 اما در این لحظه! اگر خوب زندگی کنی،

 لحظه‌ات را سرشار از تلاش و امید سازی، و در عین‌حال شاد و خوشحال باشی٬ 

خواهی دید که هر دیروزت خاطره‌ای زیبا خواهد بود و هر فردایت تصویری از امید. 

سلام جوجه قشنگه

بهداد گلی هفت آبان مصادف با روز جشن تولدت. بر حسب اتفاق رفتیم یکشنبه بازار و داشتیم بر می گشتیم که تخم مرغ محلی بگیریم، تو هم مرغابی فروشها رو دیدی و از سر و کول ما بالا می رفتی و همش دوست داشتی که به مرغ و خروسا دست بزنی. یه چند بار هم این کارو کردی و هر هر خندیدی و دوست داشتی .

بابایی هم وقتی دید که تو اینقدر علاقمند هستی برات یه مرغ محلی گرفت که یه گوشه از حیاط بگذاریمش. آوردیمش خونه و تو دیگه توی خونه نمی رفتی و همش مرغه رو نشون می دادی و بهش توجه می کردی و به زبون خودت حرف می زدی. اون روز داستانی داشتیم با جنابعالی.

دیگه یه شب همین جوری بدون لونه توی حیاط بود تا اینکه روز بعدش بابایی اومد یه طرف حیاط رو چمن ها و علفهاش رو با دستگاهی که از فارم آورده بود زد و بعدش هم با بلوکهایی که توی حیاط بود براش یه لونه درست کرد و آب و دونه هم براش گذاشتیم و الان یه چند روزی هست که مهمون خونمون شده و بیچاره چونکه تنهاست همین جور یه جا نشسته و تکون هم نمیخوره و افسردگی گرفته. حالا تصمیم گرفتیم که بریم و یه مرغ دیگه بگیریم که بشن دوتا و از تنهایی در بیاد و خوشحال بشه.

جالبه که بدونی مرغ محلی میتونه بدون وجود خروس تخم بگذاره با این تفاوت که تخمش جوجه نمیشه . اما مرغی که با خروس باشه و تخم بگذاره تبدیل به جوجه می شه . ما هم به خاطر صدای بی محل خروس می خوایم که مرغ بگیریم و خونه سر و ساکت باشه وگرنه که اگه خروس بگیریم تمام محل از سر و صداش عاجز می شن.

دوست دارم که تو این قدر به جک و جونور علاقه نشون میدی. و اینکه اینجا فرصتی هست که تو گونه های مختلف بعضی از حیوانات محلی رو با چشمت ببینی و برات یه کلاس علوم واقعی و زنده هست. از اینِ اینجا خوشم میاد که تو خیلی از چیزایی که بچه های تهران که آپارتمان نشین هستند و اصلا بهشون دسترسی ندارند رو به راحتی میتونی ببینی و لمس کنی. مثل انداره های مختلف لاک پشت. سنجاقک  حلزون.خفاش. آفتاب پرست. قورباغه . مار آبی .مارمولک های مختلف و رنگی . مرغ و خروس و غاز و اردک و پرنده های محلی .گاو اسب . سگ و خیلی حیوون های دیگه که یادم نمیاد.

اینجا بهترین فرصت و موقعیت هست که از این موزه حیات وحش به صورت زنده بازدید کنی و اطلاعات خوبی از نحوه زندگی این حیوانات بدست بیاری و از دیدنشون لذت ببری.

هر وقت که میارمت توی حیاط تا مرغه رو ببینیم برات این آواز رو می خونم:

مرغک نوک طلایی... قدقد

با بالهای حنایی ... قدقد

تخم طلا برام بذار ... قدقد

قدقد قدا قدا قدقد قدااااااااااااا

این یه تیکه از شعر قصه حسن و خانم حنا هست که من هر وقت می خونمش یاد بچگی هام میوفتم و عاشقشم.

اتفاقا بابایی برات یه دی وی دیِ قصه گرفته که حدود 45 تا قصه به یاد موندنی قدیمی توش هست که حسن و خانم حنا هم توشه و خیلی دوست دارم که برات بذارم و گوش بدی. اما هنوز فرصت نکردم که این قصه هارو برات روی سی دی بریزم تا جدا جدا بشه ازش استفاده کرد.

این روزا روزای خوبیه. من خوشحالم که تو یکسال از عمرت گذشت و بزرگتر شدی اما از طرفی دلم هم می سوزه که همینطور روزا داره می گذره و بزرگ می شی و ما از روزای قشنگ و پر خاطره و شیرین داریم دور می شیم و این روزا داره به تاریخ می پیونده و این روزا داره جزو خاطراتمون میشه. اما چه کنیم که امروز داره میشه دیروز و ما به فردا و به رویاهای بعدی دلخوشم.

من و بابایی عاشقتیم و تمام مدت داریم از شنیدن صداها و آواهایی که در میاری و کشف و شهودهایی که انجام میدی لذت میبریم و تمومش رو تو حافظه مون ثبت میکنیم و در عین حال شاد و خوشحالیم و بهت می گم که بهدادی خوش اومدی به زندگیمون. بازم میگم تولدت مبارک گل قشنگ زندگیمون.

روز تولدت شروعی است برای عشق ابدی زندگی ما.

روزی که ما شدیم پدر و مادر و تو شدی مرکز این عشق 

بهدادم! بهترین هدیه خدا، تولدت مبارک.