بهشت گیلان:ماسال

سلام بهداد جانم

قول گزارش پیک نیک اولاسا بلانکا رو برات داده بودم و حالا اومدم که برات بنویسم.

جمعه دو هفته پیش رفته بودیم ماسال. صبح جمعه ساعت شش و نیم صبح از خواب بیدار شدی که به به بخوری و بعدش دیگه نخوابیدی. بهت گفتم چیه ؟ فهمیدی که امروز جمعه هست و باید صبح زود از خواب پاشی؟ کاری که تمام بچه ها روزهای جمعه میکنند و خودم هم یکیش.

از روی تختت بلندت کردم و گذاشتمت وسط خودمون که کنار هم بخوابیم اما اینقدر ورجه و وووررجه کردی که خواب از سر ما هم پرید و دیگه وقتی که به بیرون نگاه کردیم آسمون بعد از چند روز بارون شدید، صاف و آبی شده بود و این هوا جون میداد برای کوه رفتن .

به بابایی گفتم که اگه الان تهران بودیم میرفتیم کوه . یه کلک چالی، توچالی،دربندی، درکه ای دار آبادی  جایی می رفتیم و یه هوایی تازه می کردیم و راه می رفتیم. بابا هم مکث نکرد و گفت که میریم کوه کاری نداره که ... منم گفتم که آخه اینجا که کوه نداره! اما بابا گفت میریم ییلاقات ماسال و ارتفاعات ماسال  خیلی دیدنی هست.

خلاصه بعد از این تصمیم سریع پا شدیم و جمع و جور کردیم و وسایل پیک نیک رو هم آماده کردیم و راهی کوه شدیم.

بهداد جونم ماسال یکی از قشنگترین و دیدنی ترین جاهای استان گیلان هست. و به بهشت گیلان معروف هست.

 رفتیم  ماسال و جاده ییلاقات رو ادامه دادیم و تمام کوه رو بالا رفتیم و به جاهای دیدنی رسیدیم.  انتهای این جاده گه دیگه نوک کوه هست خیلی زیبا و شگفت انگیز بود. دامنه کوه پر از گوسفند هایی بود که به چرا اومده بودند و سر و صدای زنگوله هاشون رو از بالای کوه می تونستیم بشنویم.

ببین اینجا داری از بالای کوه به دامنه کوه نگاه می کنی. که گوسفندها داشتند سر و صدا می کردند. 

اینجا گله گوسفند ها مشغول چرا هستند.

تو ارتفاعات ماسال منطقه ای به نام اولاسا بلانکا هست که واقعا رویایی هست. همیشه پر از ابر هست و از این منطقه به بعد دیگه کسی کسی رو نمی بینه و همه توی ابرا راه میرند. یعنی از بس که به قله نزدیک می شیم که دیگه دستمون به ابرا می رسه. اما از شانس ما، روزی که ما اونجا بودیم بعد از چند روز بارندگی هوا کاملا صاف و بی ابر بود و دیگه اون نقطه فقط آسمون بود و قله پر از برف کوههای خلخال.

از این ارتفاع دریا هم دیده می شد. دیدن بندر انزلی و مرداب انزلی و دریا از این نقطه واقعا قشنگ و بی نظیر بود. عکسش رو میگذارم که ببینی هر چند که به قدری فاصله زیاد هست که شاید خیلی باید با دقت ببینی و دریا رو پیدا کنی.

اول آبی آسمون بعدش آبی آب ساحل دریای خزر که کاملا مشخصه و شهر بندر انزلی و  بعد هم مرداب انزلی هست. صحنه ی بی نظیری بود.

نمای بندر انزلی از ارتفاعات ماسال.

روز بیاد موندنی بود. بین راه و جاده و توی کوه و کمر شما انواع نژادهای مختلف سگ رو دیدی و گاو گوسفند و بزغاله و ببعی و اردک و مرغ و خروس و... یه جا هم استخر پرورش ماهی قزل آلا بود که به قدری این منطقه با عظمت و بزرگ بود که توش گم می شدیم.  رفتیم ماهی قزل آلا هم زنده زنده گرفتیم و برگشتیم به سمت پائین کوه.

هوا خیلی عالی بود و تمیز و پاک. روز به یاد موندنی و خوبی بود. به هر سه تامون خوش گذشت و وقتی که رسیدیم خونه هر سه تامون خوابیدیم . دیگه دم غروب بود که از خواب بیدار شدیم و تا آخر شب مشغول بازی با شما شدیم و خودمون رو سرگرم کردیم.

خوش باشی همیشه عزیزم.