هفت ماهگی بهدادی

 گل پسر مامان مریم

در ابتدای هفت ماهگی

سلام امیر بهداد عزیزم

هفت ماهگیت مبارک گل قشنگم

بخاطر اینکه هفته گذشته عازم تهران شدیم فرصت یادداشت نوشتن برات رو نداشتم . اما خوب برات از شیرین کاریهای هفته اول هفت ماهگیت می گم .

دقیقا 7 خرداد تهران بودیم و بردیمت پیش دکتر شابزاز نازنین و معاینه ات کرد و تقریبا از وضعیتت راضی بود . می گم تقریبا به خاطر اینکه توی شش ماهگی فرنی ، حریره بادام، و هیچ ماده غذایی رو لب نزدی و بازیگوشی کردی و افزایش وزن چشمگیری نداشتی . و من  از این بابت خیلی نگران و ناراحت شدم و بودم. تمام مسیر برگشت به شمال رو اشک ریختم و ناراحت بودم که این وضع تا کی ادامه خواهد داشت و من با بد غذایی تو چه باید بکنم ؟؟؟؟

اما خوب از اونجا که خدا یار بی کسونه و من و هیچ وقت تنها نگذاشته ، کمک کرد و به دل تو هم انداخت که  غذاهای خوشمزه رو تست کنی و مزه مزه کنی و امتحان کنی.

اولین زرده تخم مرغ عمرت رو در روز اول هفت ماهگیت به همراه ماست میل کردی.

اولین سوپ عمرت رو در هفت ماه و سه روزگی میل کردی.

اولین آبمیوه موز رو در هفت ماه و 3 روزگی

اولین آب پرتقال رو در هفت ماه و 4 روزگی

اولین آب سیب رو در هفت ماه و 5 روزگی

اولین خرمای عمرت رو در هفت ماه و یک هفتگی میل کردی .

خدا رو شکر از خورد ن سوپ خوشحال می شی و با میل و رغبت پشت صندلی غذات می نشینی و منتظر می شی که با من وبابایی مشغول خوردن غذا بشی  و این برای ما بهترین شادی و لذت هست. خیلی ممنون که بعد از اون همه بی غذایی الان داری با میل و رغبت غذا  می خوری و خیال ما از این بابت راحت شده.

راحت می نشینی و با اسباب بازیهای توی سبدت بازی می کنی .

به راحتی دمر می شی و معلق می زنی و می چرخی و تمام مدت باید مراقبت باشم که از مبل یا از تخت نیفتی.

روزها یه ساعتهایی روی زمین می گذارمت که دمر بشی و سینه خیز بری . هنوز خیلی وارد نیستی اما دیگه مثل قبل از دمر شدن و سینه خیز بودن ناراحت نمی شی و نفست نمی گیره و از این حالت خوشت میاد.

روزها می زنی زیر آواز و بلند بلند یه چیزایی می گی و خودت هم از شنیدن صدای خودت تعجب می کنی و دوباره خوشت میاد و صداها رو تکرار می کنی .

خیلی باحالی، با کسی غریبی نمی کنی و جالب اینکه هر کسی که دستش رو میاره جلو تا بغلت کنه به راحتی می خوای که بری توی بغلش. بچه اجتماعیی هستی.

آب دهانت مرتب آویزون هست و لثه فک پائینت  هم متورم شده و جای دو تا دندون روش معلومه . تمام مدت دوست داری که با دندونی یا با انگشت خودت روی لثه ات بکشی و بخارونیش. امیدوارم که خیلی اذیت نشی و این مرحله رو به آرومی طی کنی و زودتر تموم بشه.

نمیدونی که چقدر بی صبرانه منتظر شنیدن صدات هستیم . منتظر شنیدن حرف زدنت . مامان و بابا گفتنت . ما منتظریم . حیفه ما رو خیلی چشم انتظار نگذار.

امسال روز پدر و روز مادر، من و بابایی اولین سالی بود که  این مناسبت  رو تجربه میکردیم و برامون خیلی زیبا و لذت بخش بود که تو پیش ما بودی و وجود تو علت  مادر و پدر شدن من و امیر حسین شده . به وجودت می بالیم ای بهترین هدیه خدا.

امیدوارم که سالهای سال زنده باشی  و ما به وجودت افتخار کنیم و خودت هم روزی پدربشی  . هیچ دعایی قشنگ تر از این نیست که بگم الهی عاقبت به خیر بشی.

 دوستت داریم . خیلی خیلی خیلی زیاد. گفتنش به زبان ساده نیست و در وصف نمی گنجه که من و همسری چقدر از وجودت شاد و خوشحالیم و به وجودت می بالیم.

هنوز که هنوزه با وجود گذشت 7 ماه از اومدنت به خونه عشقمون در ناباوری هستیم. از اینکه خدای مهربون و عزیزمون چقدر شامل حال ما بوده و ما رو تنها نگذاشت  و تو رو پیشمون آورد. خدایا دستت درد نکنه .

تو همین ماه عزیز رجب  از خدای بخشنده و مهربونم می خوام که به همه عزیزانی  که منتظر و چشم به راه فرزند هستند  فرزند سالم  عطا کنه و همه رو از چشم انتظاری در بیاره. آمین.

پسرم همیشه یادت باشه که در تمام مراحل زندگیت از خدای بزرگ سپاسگزاری کنی بخاطر داشتن تمام نعمتهایی که به تو ارزونی کرده و برای تمام دوستان و انسانهای دور و برت خیر و خوبی بخواهی و برای همه شون دعا کنی تا خدا هم دعای تو رو قبول کنه. و برای همه افرادی که کنارت هستند منشا اثر و منشا خیر باشی. توی این دنیا فقط خوبی و بدی هست که از آدمها به جا می مونه . پس چه بهتر که همیشه از آدم به خوبی یاد کنند.

همیشه خوب باش عزیزم. بهترین باش گلم .

دوستت داریم ای بهترین هدیه الهی .