گزارش سه سالگی
بهداد عزیزم سلام از اینکه دارم گزارشی از کارهای روزمره ی سه سالگیت می نویسم خیلی حس غرور دارم . اینکه سه ساله که شدی همه ی زندگیمون، همه ی فکر و دغدغه مون . خدا رو شکر میگم که روزای خوشش خیلی بیشتر از روزای ناخوشش بوده. خدایا صد هزار بار شکرت. بهداد عزیزم خیلی بزرگ شدی. خیلی فهمیده شدی. به مامان خیلی کمک می کنی بماند که خیلی روزا که ازت کوچکترین کاری و میخوام که انجام بدی اما تو میگی خودت بکن یا نمی تونم . اما من از همه چیز راضی ام . از تو راضی ام. یه بد قلقی ها و گیرهایی داری اما خب این اقتضای سن ات هست و منم خیلی گیر نمیدم. خدا رو شکر رابطه ات با خواهر کوچولوت خیلی بهتر شده. دست بزن داشتی و داری اما خب من حس...