به یاد دوست...
سلام بهدادم
یه روزایی توی زندگی هست که وقتی که یادش میوفتی قابل فراموش شدن نیست.
خیلی سعی کردم که وبت همش شاد باشه و از غم و غصه توش خبری نباشه.
اما نتونستم و نشد.
این زندگی یه واقعیتهایی هم داره که نمیشه نادیده گرفته بشه و ازشون چشم پوشی کرد
مامانی یه دوست و همکار خیلی خوب داشت که از ابتدای بچگی دچار ناراحتی قلبی بود
دوبار عمل شده بود و در تمام زندگیش نباید که خیلی استرس و ناراحتی بهش وارد میشد
که ناراحتی قلبی اش عود نکنه.
اما شنیدم که روز عاشورا داخل مسجد موقع عزاداری غش می کنه و چند ساعت هم به آی سی یوی
بیمارستان میره و بعدش مرخص می شه. اما شنیدم که چند ساعت بعد در منزل خودشون دچار ایست
قلبی شده و به رحمت خدا رفته.
خیلی ناراحتم . دو روزه که حالم گرفته و تمام مدت یادش میوفتم.
دیروز مجلس ختم روز سومش بود. من که تهران نبودم که مسجد برم
اما گفتم شاید نوشتن این پست و یادش و ذکر خوبیهاش، نرفتنم رو جبران کنه
پسری که رتبه 68 کنکور رو گرفت و شاگرد اول رشته برق دانشگاه صنعتی شریف بود و ... .
از شاهین شفیعی به جز ادب و احترام و شخصیت و پاکی و مهربونی
پشتکار و سعی و تلاش چیزی یادم نمیاد.
امشب اولین شب جمعه ای هست که پیش خداست
خدایا بهترین مکان بهشت رو برای او قرار بده.
خدایا به پدر و مادرش صبر و آرامش بده
شب جمعه هست
دوستان براش فاتحه بخونید
روحش شاد