پسران آبان
سلام بهدادم
من و خاله سمیه وقتی که هر دو تامون فهمیدیم هم زمان باردارشدیم.
خیلی خوشحال بودیم که روزهای مشترکی رو با هم خواهیم گذروند.
واقعا که چه روزهایی بود.
از همه قشنگتر اینکه زمان و تاریخ ولادت هر دوتاتون رو هم دکتر تاریخ هفت آبان اعلام کرده بود و اون روزها برامون خیلی خاطره برانگیزه. همه چیزمون با هم بود.
من و خاله سمیه ماه آخر تقریبا هر لحظه و هر روز از وضعیت هم خبر داشتیم و به هم امید میدادیم.
تا اینکه آبتین عجله داشت که زودتر بیاد و دنیا رو ببینه.
آبتین روز ششم آبان به دنیا اومد و تو هم هفتم آبان به دنیا اومدی.
جالبه که هر دوتاتون فقط یک روز با هم اختلاف سنی دارید اما رشدتون خیلی با هم متفاوته.
تو الان 6 تا دندون داری اما آبتین هنوز دندون در نیاورده.
آبتین قشنگ راه میره . اما تو یه قدم هم راه نمیری.
اینم از عجایب ارث و ژنتیک و منحصر به فرد بودن آدمهاست. و گله ای از هیچ کدومتون نداریم.
ان شاالله که همیشه شاد و سلامت باشید.
جانم! آبتین برای خودش مردی شده. دلم براش تنگ شده اما همین که عکسش رو از طریق ایمیل دیدم کلی دلم شاد شدم.
امیدوارم که بتونید برای هم دوستای خوبی باشید.
آبتین جان
امیدوارم زیباترین گلها زیر پایت
قشنگترین چشمها بدرقه راهت
زیباترین لبخندها بر لبانت
و بالاترین دستاها نگهبانت باشد