امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

روزنگار هفت ماهگی بهدادی...

1391/4/6 17:50
نویسنده : مامان مریم
447 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام بهداد جونی. گل قشنگ باغ زندگی من و امیرحسین

این روزهای پایان هفت ماهگیت خیلی با حال شدی. ماشین سواریت که حرف نداره. هر روز یه دو سه باری توی روروک ات می شینی و به همه جای خونه سر می زنی. یه کم یاد گرفتی که توی آشپزخونه سر کابینت ها بری . البته اگه درش باز باشه. هنوز یاد نگرفتی که خودت درشون رو باز کنی و سر از همه چی در بیاری.

غذا خوردنت بهتر شده . روزی سه تا چهار وعده غذا می خوری . سوپ مرغ. سوپ گوشت. آبمیوه. خرما. زرده تخم مرغ . پوره. آب به مقدار زیاد. آب خوردن رو خیلی دوست داری . و هر وقت که بهت پیشنهاد میکنم با میل کامل می خوری. بهدادی سوپ خور شده 

تازه گیها دلت می خواد که همه اش پیشت باشم وقتی که کنار سبد اسباب بازیهات می گذارمت تا برم و سریع یه کم به اوضاع خونه برسم زودی صدات در میاد و با زبون بی زبونی می گی که از پیشم تکون نخور و منو تنها نگذار.. 

شبها کما فی السابق سه تا چهار مرتبه بیدار می شی و غرغر می کنی و این به زبون خودت یعنی من گشنمه به من به به بدید. منم هر بار که سر و صدای وول خوردنت یا غرغرت رو می شنوم پامیشم و در خدمتگذاری به تو گل قشنگم آماده ام. بیشتر مادرها می گن که بعد از چهار پنج ماهگی بچه یک یا دو بار شبها بیدار می شه . اما شما برنامه شبهات هنوز تغییری نکرده و حتی بعضی شبها یک ساعت و نیم به یک ساعت و نیم بیدار می شی و تمایل به شیر خوردن داری. Baby Smiley

چاره چیه؟؟بالاخره برنامه زمانی خوابت درست می شه.این نیز بگذرد.

دوست داشتم که توی این برهه از زمان رشدت دور و برت شلوغتر باشه تا هم من یه کم وقت آزاد میداشتم و هم خودت روزها همه اش دیدن من و بابایی برات تکراری نمیشد و با دور و بری ها آشناتر می شدی و بازی می کردی و سرت گرم می شد حتی احساس می کنم که تو روند حرف زدنت هم خیلی جلوتر می افتادی و زودتر به حرف میفتادی. خوب اینکه ما اینجا تنها هستیم زحمت منو خیلی زیادتر می کنه.

 اینکه تمام وقتم رو باید با شما باشم .  هر کاری از دستم بر بیاد می کنم تا تو رو سرگرم کنم که خسته نشی و روزها برات کسالت آور نشه . واقعا بعضی روها از بس که برات شعر و آواز می خونم و حرف می زنم دهنم کف می کنه . یا سرم دیگه از صدای خودم می ره. واقعا انرژی می بری و از آدم  می خوای که هر لحظه همراهت باشیم. اما  من بازم دوست دارم و خسته نمیشم . تو تموم لحظه های منو پر کردی . اصلا اجازه نمیدی که به چیزی به غیر از تو فکر کنم. تو شدی جونم و نفسم . همه کاری برای شادی تو و لذت بردن تو انجام می دم.

اینقدر گلی که حتی بعضی روزها که بهت نگاه می کنم و محو تو می شم با خودم می گم خدایا براش کم نذارم. واقعا بهداد از من راضییه؟ امیدوارم که برات کم نگذاشته باشم به خدا بعضی روزها رسیدگی به تو و مراقبت از تو منو از ابتدایی ترین کارها باز می داره . یه دستشویی رفتن . یه دوش ١٠ دقیقه ای گرفتن . یه شونه زدن به موهام و به خودم رسیدن اینقدری طول نمی کشه اما واقعا بعضی روزها به این کار هم نمی رسم. تنها هنری که دارم اینه که اقلا سر ظهر یه غذای گرم و نرم و خوشمزه درست کرده باشم تا وقتی بابایی از سر کار خسته و گرسته بر می گرده همه چیز آماده باشه. بعضی وقتها امیر حسین که میاد خونه و من رو درگیر تو و رسیدگی به تو می بینه میگه مریم من موندم تو چطوری با وجود بهدادی می رسی که آشپزی کنی؟ خودم هم میمونم ؟!میخندم و می گم به خدا نمی دونم من جادو گری می کنم . یه اجی مجی می گم و غذا آماده می شه.!!!!!

وقتی که داریم عذا می خوریم دست و پا می زنی که بطری آب معدنی رو بهت بدیم. نمیدونم چرا؟ اما بطری آب معدنی رو دوست داری و توی روز خیلی باهاش سرگرم می شی.

از آهنگ کارتون باب اسفنجی خیلی خوشت میاد وقتی که آهنگش رو می شنوی خوشحال می شی و خودت رو تکون تکون میدی .

با اسباب بازیهات دیگه خیلی کیف نمی کنی چیزهای جدید و دوست داری و اینکه اصلا اسباب بازی نباشه مثل ملاقه چوبی. 

وااااای وای عاشق روزنامه کاغذ و کتابی. واااااااااااای دستمال کاغذی رو که دیگه نگو. دستمال کاغذی و می کنی توی دهنت و یه کوچولو می ذاری توی دهنت و انگار که داری آدامس می جوی اصلا هم قورت نمیدی میدونی که خوردنی نیست اما خوب دیگه دوست داری که گوشه لپت بذاری و به ما هم اجازه نمیدی که درش بیاریم. عاشق مچاله کردن کاغذ و روزنامه ای. تمام کاغذ کادوهایی که توی گلدون گذاشتم رو بر میداری و پخش زمین می کنی و مچاله کردیشون.

روبانهای دور آینه قدی توی حال رو کشیدی و همه رو انداختی زمین. 

وقتی که میخوام سوپت رو میکس کنم از صدای میکسر خوشت نمیاد و ناراحت میشی. اینقدر باید آواز و دد دودو کنم تا بذاری این کارو انجام بدم.

خوشبختانه از صدای جاروبرقی بدت نمیاد.  

نمیدونم چرا از پیش بند بستن خوشت نمیاد؟ نمیگذاری که برات ببندمش.  و موقع غذا خوردن خیلی مقاومت  می کنی که برات نبندمش.

به همه چیز دوست داری که دست بزنی.

وقتی که ماشین لباسشویی روشن هست و لباسها توش دارند می چرخند با تعحب نگاه  می کنی و به سمتش می ری و یه چند دقیقه  ای حواست پرت ماشین می شه و برات جالبه.

تازه وقتی که لباسها رو روی رخت آویز پهن می کنم با خوشحالی خودت رو با رورک به سمتشون می کشونی که به گیره آویز لباسها دست بزنی و باهاشون کلنجار بری.

شکلک های محدثه

 از مو کندن مامانی چی بگم؟ که تا توی بغلم بیکار می شی  یادت می افته که موهامو بکشی و بکنی یا به عنوان دستگیره ازشون استفاده می کنی . هر وقت که احساس خطر یا ناامنی می کنی مثل وقتی که فکر می کنی داری از توی بغلم می افتی بلافاصله چنگ می زنی و موهامو می کشی . کاشکی میدونستی که خیلی دردم میاد و این کار رو انجام نمی دادی. 

وقتی که با هم می ریم بیرون که یه دوری با کالسکه ات بزنیم آهنگ های بچه گونه و شادِ توی گوشیم رو برات میذارم . smilie_baby_039.gifخیلی دوست داری و این به تو آرمش می ده. مثل این میمونه که سوار ماشین شدیم و ظبطش داره  میخونه. باحاله خوشم میاد. خودت هم از این کارم خوشت میاد و تو کالسکه ات آروم می شینی و مثل شازده پسرها آهنگ ها رو گوش میدی . مثلا آهنگ یه روز یه آقا خرگوشه و عروسک قشنگ من و خروسه میگه قوقولی قوقو سلام علیکم آقا کوچولو رو دوست داری یا با شیر آب بازی نکن نگاه تو مثل موش شدی. احساس می کنم که این آهنگها رو حفظی بماند که توی تمام دوران حاملگی صبح به صبح آهنگ یه روز یه آقا خرگوشه آهنگ صبحگاهی تو بود و میذاشتم کنار دلم تا تو گوش بدی و بامزه هم بود که با شنیدن این آهنگ توی شکمم تکون می خوردی و بیدار می شدی و بازی می کردی. واقعا چه روزهایی بود دلم برای اون موقع هات تنگ شده که همیشه باهام بودی و وول وول میخوردی و منو از این تکون خوردنهات خوشحال می کردی. الان هم دست کمی از اون روزها نداری و حالا با شنیدن صداهای قشنگی که از خودت در میاری منو خوشحال می کنی .حتی بعضی وقتها می زنی زیر آواز و از اینکه با دهان خودت یه صداهای جدید در میاری خوشحال و متعجب می شی و دوباره این کار رو تکرار می کنی.  خیلی قشنگی . معصوم و پاک . تو عروسک زیبای منی . دوستت دارم و عاشق همه لحظه ها با تو بودنم. با من بمان.    

               

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)