امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

گزارش بیست ماهگی

1392/5/7 0:53
نویسنده : مامان مریم
289 بازدید
اشتراک گذاری

عروسک قشنگم! فرشته کوچولوی من . بهداد من  

روزای بیست ماهگیت رو پشت سر گذاشتی و از این روزا خاطرات شیرینش برام به یادگار میمونه. خاطرات روزای با تو بودن با تو لذت بردن با تو خندیدن  و با تو بازی کردن و با تو شاد بودن. میخواستم بگم که اشکها و لبخندهای این ماه به یادگار میمونه اما هر چی فکر می کنم می بینم که اشکی ریخته نشده و همه اش سلامتی و خوشحالی و شادی بوده.

این روزا یاد گرفتی که بشکن می زنی. تا یه آهنگ شاد میشنوی نانای می کنی و  بشکن می زنی . ای قلبون اون بشکن بشکنت.

آشپزی و سرگرم شدن با قابلمه و ظرف و ظروف شده تمام کار هر روزت. البته این ماه یاد گرفتی که با اسباب بازیهات هم سرگرم می شی . مخصوصا ماشینهات و بیشتر دوست داری و کلی باهاشون دون دون بازی می کنی.(ماشین بازی)

واااااای توی این ماه یاد گرفتی و اسم منو تکرار می کنی و بهم می گی من نم . ای جان . ای قلبون من نم گفتنت .(مریم)

راستی یه چیز بامزه یاد گرفتی که می گی نه. اونم نه ی کشدار و با ناز. هر کاری که بخوام انجام بدم  ازت سوال  می کنم و اگه که موافق نباشی می گی نه . اینقدر قشنگ این نه تو می گی که دلم ضعف میره برات.

یه چند ماهی بود که از جارو برقی بدت اومده بود و طرفش نمی رفتی اما دوباره این ماه نمیگذاری که روشنش کنم اونم به این خاطر که تا روشنش می کنم بدو بدو میای و دسته اش رو می گیری و می خوای که خودت این کارو انجام بدی و اگر هم که بهت ندم سرو صدا و اعتراض و آخرش هم گریه.

راستی از اوضاع و احوال نماز خوندن خودم برات بگم که هر وقت چادر نمازم رو سرم می کنم نمیدونم چرا دوست نداری و همش میخوای که چادرمو از سرم برداری؟!! بعدش هم مگه میگذاری که نماز بخونم؟ یا میری زیر چادرم یا روی کمرم می شینی یا چادرمو از سرم می کشی یا هولم می دی یا میای جلوی پامو نمیگذاری که دولا راست بشم و سجده بکنم. یا مهرمو بر میداری و الفرار.

بنده ی خدا بابایی که هر شب می خواد نماز بخونه یا پنج شش تا مهر میاره میگذاره توی  جای نمازش که تو همه رو برنداری و بدون مهر نمونه . آخر سر هم که چند بار دید که همه ی مهرها رو بر میداری و می بری. دیگه یه مهر هم زاپاسی توی جیب شلوارش میگذاره که بدون مهر نمونه.

وضعیت غذا خوردنت هم بهتر شده. دیگه نگران غذا نخوردنت نیستم. ازت می پرسم بهداد جونم میل داری که پوف به بخوری اگه گرسنه ات باشه فکر می کنی و چیزی نمیگی. اما اگه میلت نباشه سریع میگی نه . حالا منم دیگه هر خوراکی رو که بخوام بهت بدم ازت می پرسم و کارم راحت تر شده و دیگه بهت برای خوردن  خوراکی ها اصرار نمی کنم. عاشق بادوم هندی هست و همیشه به خوردنش میل و رغبت نشون میدی.توی این ماه چون هم هوا گرم بود و هم توی ماه رمضون مصرف هندوانه توی خونه زیاد شده بود تقریبا هر روز یک یا دو باری چند تا قاچ می خوری و از خوردن هندوانه بسی لذت می بری. راستی بستنی که اصلا لب نمی زنی و دوست نداری. این ماه برات پیتزا بیشتر درست کردم و هر عصری که دیدم باید غذا بخوری و میل به غذا نداشتی منم با یه نون تست برات پیتزا درست کردم و تو هم کلی خوشحالی کردی و دو لپی خوردی.

می مونه مسافرتهای کوتاهمون به تهران که باعث آب به آب شدن و بی میلی شدنت به غذا میشه . در اصل اینه که چون دور و برت شلوغ می شه و همش داری توی هر گوشه خونه مامان جان اینا و بقیه بازی می کنی و همه جا میری و به همه چی دست می زنی دیگه وقتی برای غذا خوردن نمیگذاری و این جور موقع ها خیلی جو گیر می شی و دیگه دست از پا نمیشناسی و همش پی بازی و بازیگوشی هستی.

توی این ماه یاد گرفتی ازت می پرسم بهداد امیر حسین اسم کیه؟ به بابا نگاه می کنی و می گی بابا. بهت می گم که مریم اسم کیه بهم نگاه می کنی و می گی مامان.

تازه ازت می پرسم که بهداد کیه ؟ با سرعت اون دستای کوچولوت رو می زنی به سینه ات و می گی من من من . ای جان قربون اون من گفتنت.

حالا دیگه یاد گرفتی و تا ازت می پرسم بهداد پسر من کیه ؟میزنی به سینه ات می گی من. ازت پشت هم می پرسم بهداد؟ نهس من کیه؟ جیگر من کیه؟ عشق من کیه؟ جون من کیه؟ خوشگل من کیه؟ عروسک من کیه؟ تو هم پشت هم به خودت اشاره می کنی و میگی من من.

ای جانم! که با این حرف زدنت جون دوباره بهم میدی. و روحمو شاد میکنی.

روزها تا گوشی تلفن زنگ میزنه بدو بدو گوشی رو به دستم میرسونی و می خوای که گوشی رو جواب بدم.

راستی توی این ماه دیگه دیدیم که قدت کلی بلند شده و توی تخت کنار تختمون جا نمیشی و با بابا تصمیم گرفتیم که دیگه تو رو توی اتاق خودت روی تخت بزرگه  بخوابونیم. با توجه به اینکه ماه رمضون هست و ما هم هر شب تا نصفه شب بیدار هستیم و همش خواب و بیدار هستیم اینطوری کنترل بیشتری روت داریم و بیشتر به اتاقت سر میزنیم و دل نگران تنهاییت نیستیم. فکر خوبی بود خیلی خوشحالم . فعلا که تا حالا مورد خاصی پیش نیومد و خب هر شب بیدار شدی و من هم گوش به زنگ بودم و بهت به به دادم و دوباره به خواب ناز رفتی. تنها خوبی این جابجایی این بود که من و بابا بعد از بیست ماه یه نفسی کشیدیم و حالا به راحتی می تونیم پنجره اتاق رو باز بگذاریم و با صدای شرشر بارون بخوابیم . مخصوصا توی پاییز و زمستون. والا به خدا پارسال پاییز و زمستون به قدری اتاقمون سونا بود که شبها همش نفسم می گرفت حالا الان لحظه شماری می کنم که پاییز برسه و تمام مدت باد خنک بیاد توی اتاق و پرده اتاق لوله بشه و بیاد وسط اتاق و من لذت ببرم.

اما خلاصه شو بگم که وضعیت خوابیدنت خیلی بد شده اونم به خاطر خودمون و ماه رمضون هست . یعنی اصلا سیستم و نظم خونه و خودمون هم درهم برهم شده و ساعت  خواب و بیداریمون غاطی پاتی شده. همه برنامه مون برعکس شده. تو روزها دیر می خوابی و شبها هم دیر می خوابی. ماه رمضون تموم بشه یه فنگ شویی اساسی توی اوضاع خونه و زندگیمون باید داشته باشیم. امیدوارم که اوضاعمون بهتر بشه.

توی این ماه وضعیت حرف زدنت خیلی بهتر شده تقریبا لغتای راحتی رو که ما تکرار می کنیم رو تکرار می کنی. بچه. پنکه.پاندا پسته و ... تکرار می کنی و بلدی. جالبه که لغت ش رو نمی تونی به زبون بیاری.

وضعیت دندونهات: آره توی این ماه آخرین دندون نیشت هم در اومد و دیگه دندونهای بالا و پایینت کامل شده. مونده دندون عقبی ها. الان شونزده تا دندون داری. هشت تا بالا و هشت پایین. دندون جدیدی که توی این ماه در آوردی دندون نیش فک پایین سمت چپ صورتت هست. جوونه اش زده بیرون و تا یکی دو هفته ی دیگه هم کامل میاد بالا و هم سطح بقیه ی دندونهات می شه.

دسته گل به آب داده ی این ماهت؟ والا یادم نمیاد و دسته گلای کوچولو موچولو زیاد داشتی اما خب قابل چشم پوشی هست و در شان شما و ما نیست که به زبون بیاریم. دستت هم درد نکنه که این قدر توی کارهای خونه به مامان کمک می کنی .

من و بابا دربست مخلصتیم و عاشقانه دوستت داریم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شازده امیر و رها بانو
7 مرداد 92 3:10
ای جونمممممممممممم به این گل پسر که اقا شدهههههههههه عزیزم چقدر شیرین میگی مریمووووو اقای اشپززززززززز افرین به نماز خوندنتتتتتتت خالههههههه افرین که جوابای مامانی رو با منم منمات میگی و مامان ذوق میکنه گلممممم


سلام مرسی عزیزم که اومدی پیشمون.شاهزاده امیر و رها بانو رو ببوسشون.