امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 11 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

واکسن یک سالگی

1391/8/15 18:47
نویسنده : مامان مریم
376 بازدید
اشتراک گذاری

 

شکلک های محدثه

سلام پسر نازنینم

بهدادی امروز صبح زودتر از همیشه بیدار شدی. ساعت نه بود که صدای قشنگتو شنیدم و اومدم پیشت. صبحانه تون رو میل فرمودین و یه لباس سرهمی راحت تنت کردم و آماده شدم که بابایی بیاد دنبالمون تا بریم مرکز بهداشت و واکسن یکساله گی تو بزنیم. واکسن ام ام آر.

لباست خیلی قشنگ و راحت بود. منو یاد اون موقعی انداخت که سر کار می رفتم و شب به شب از بازار تجریش بر می گشتم خونه و یه دست فروش توی هوای سرد داد می زد که آخریه آخریه. این لباس  رو دست اون فروشندهه دیدم و دلم نیومد که آخرین دشتش رو بی تفاوت از کنارش بگذرم. ازش رد شده بودم اما برگشتم و اونو خریدم و اومدم خونه و دادمش به مامانم که برام نگه داره تا وقتی که تو رو داشتم تنت کنم. اما غافل از اینکه از اون روزا خیلی وقته که می گذره و من کجا و اون روزا کجا و اون لباسه و تو کجا؟ واقعا قسمت و تقدیر رو می بینی ؟

خلاصه که با پوشیدن این لباس تن شما گل پسر کلی یاد ایامی افتادم و یاد دوران جوانی و پر شور و نشاط سر کار که چقدر فعال بودم و برای خودم چه مدیر همه فن حریفی بودم! دوران خوبی بود. یادش به خیر.

خلاصه که بابایی اومد دنبالمون و حسابی هم از لباست تعریف کرد که بابایی این لباسه دیگه کجا بوده و از کجا اومده و من ندیده بودم و چه خوش تیپ شدی و از این حرفها.

رفتیم مرکز بهداشت و خلوت بود و سریع گفتند که روی تخت بگذارمت و به پای راستت واکسن زدند و موقع فرو کردن سوزن گریه کردی و بعدش که داشتم لباست رو تنت می کردم آروم شدی و دیگه ناراحتی نکردی. مرسی از این رفتار قشنگت.

پهلوون خدا قوت.

خدا رو شکر گویا این واکسن دردش از واکسن ثلاث کمتره و تب هم نداشت. اومدیم خونه و به راحتی روی پای راستت هم راه میرفتی و بشین پاشو میکردی و خوب بودی الحمدا... .

بعدش دیگه به به خوردی و رفتی تکیه لحاف دوزا. وقتی بیدار شدی یه ناهار مفصل هم خوردی و منو شگفت زده کردی و بعدش بازی و خنده و شادی. تا ساعت پنج و نیم عصر دیگه گیج خواب بودی و به به خوردی و به خواب ناز رفتی . الان هم خوابی و منم مشغول نوشتن این پست.

چقدر دیروز نگران بودم که ای خدا بچه نازنینم فردا چه حالی میشه . صبح یک عالمه آبت الکرسی خوندم و بهت فوت کردم و صدقه گذاشتم و به خدا سپردمت. خوشحالم که حالت خوبه و ناراحتی نداری. خدای شکرت . خدایا ممنون که پسرم حالش خوبه.

سلامتی تو برام بهترین آرامش و بهترین شادیه.

دوست دارم گل قشنگم.

واکسن یک سالگیت مبارک باشه.

                                              150000001500000015000000

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)