امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

روزهای به یاد موندنی

1391/10/27 15:22
نویسنده : مامان مریم
468 بازدید
اشتراک گذاری

عکسهای به یاد موندنی

از شهبد جون و بهدادی و ایلیا جونم 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩بهدادی و شهبدی۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩ 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩بهداد و شهبد و ایلیا۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩ 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

 

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩شهبد و بهداد منزل خاله۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com ۩۞۩

پسر گلم! بهدام! سلام

بهداد حونم بعد از اینکه از کیش برگشتیم یه چند روز دیگه تهران بودیم و حسابی استراحت کردیم. کلی پیش خانجونی بودیم و بعدش هم که هم یه مهمونی منزل دایی جان اینا دعوت شدیم. آخه سعید جان از قبرس برگشته بود و همه دور هم بودیم . اتفاقا چند تا عکس از تو و شهبد و ایلیا هم انداختم که برای یادگاری حتما درج می کنم و یه شب هم که منزل خاله دعوت شدیم که قبل از امریکا رفتن سعید جانم همگی دور هم جمع باشیم.و اونجا هم خیلی بهت خوش گذشت و با بچه ها حسابی بازی کردی و سرگرم شدی. اون جا هم چند تا عکس سه تایی ازتون دارم.

روز آخر هم که منزل مامان پری مراسم شله زرد پزون داشتند و همه فک و فامیل رو ملاقات و زیارت کردیم. دیگه بیست و سوم دی بود که ظهر به سمت شمال  حرکت کردیم و عصر هم خونه بودیم.

این دفعه حسابی یه دل سیر همه اهل خانواده و فامیل رو دیدم و یه ده دوازده روزی از خونه مون دور بودیم. مسافرت خوبی بود هم مسافرت کیش و هم مسافرت به تهران خیلی طولانی و زیاد بود و یه دلی از عزا در آوردم تو هم که حسابی همه جا بهت خوش گذشت و کلی شادمانی و بازی کردی و دل همه رو بدست آوردی. به من که اینقدر خوش گذشت که اصلا دلم برای خونه خودمون تنگ نشد و به من بود دیگه دوست نداشتم که بر گردم اما خوب چه میشه کرد که کار و زندگیمون شماله و کاریش نمی شه کرد. از همه مهتر این بود که کلی خوشحالم چون به تو خیلی خوش گذشت و کلی بازی و شادی کردی و واقعا این چند روز از خوشحالی بال درآوردی.

امیدوارم که بازم فرصت بشه که بتونیم اینطوری بریم تهران و مدت طولانی اونجا باشیم و هم پدر مادرهامون راضی باشند و هم به ما خوش بگذره و بیشتر پیششون باشیم.

 دیگه دوباره به روال عادی زندگیمون برگشتیم و شدیم سه نفری، من و تو و بابایی.

همیشه توی رفت و آمدها و  مسافرت هامون یه مقدار کم غذایی میکنی و حالا که اومدیم خونه خودمون حسابی جون گرفتی و تو پر شدی. خوشم میاد که زودی تا یه کم پر خوری میکنی نشون میدی و سفت و قرص تر می شی.

چمدونهای سفر رو باز کردم و همه وسایل رو دارم دونه دونه سر جاش می گذارم و این روزا سرگرمی تو هم شده این اسباب و وسایل سفر و خریدهایی که کردیم. یعنی یکی از چمدونها رو که خودت ریختی بیرون و من تمام روز مشغول جاسازی و جمع جور کردن وسایل بودم. یک عالم هم برات لباس و اسباب بازی و کفش و خرت و پرت گرفتیم که باید یه جایی هم برای این خریدهای جدید درست کنم.

خلاصه که این دو سه روزه کل خونه از حالت عادی در اومده و هر اتاقی یه جوری ریخت و پاش شده. و کار من شده جمع کردن و کار تو هم شدن پهن کردن و ریخت و پاش کردن. الهی قربونت بشم که دوست داری خودت رو با هر چیزی سرگرم کنی و سر از هر چیزی در بیاری. این ریخت و پاش های تو هم که اگه نباشه خونه می شه سوت و کور خونه. قشنگی وجودت به همین شلوغ بازیها و کارای خنده دار و بامزه ات هست دیگه.  این کارها جزیی از رشد تو هست دیگه . بالاخره باید کشف کنی و  همه چیز رو تجربه کنی دیگه. فدای بامزه بازی و ریخت پاشات بشم من. ای جستجو گر من ای کاوش گر من.! 

یک سری اسباب بازی چوبی و فکری برات گرفتیم که یکی یکی دارم بازشون می کنم و روزها من و تو با اونا سرگرم هستیم . خوبه حسابی هر دوتامون با هم بازی می کنیم و سرگرم کننده هست.

دیگه یواش یواش روزهای همیشگی و عادی زندگی داره سپری می شه و همین که تو توی این روزهای سرد و بارونی صحیح و سلامت و بدور از بیماری داری روزهای قشنگ زندگیت رو میگذرونی جای بسی شکر گزاریست. خدایا همین که هر سه تامون صیحیح و سلامتیم و داریم لحظه های قشنگ زندگیمون رو با شادی و عشق سپری می کنیم و گره و مشکلی نداریم ازت ممنونم و شکر گذار.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
29 دی 91 16:14
انشالله همیشه خوش باشی شاد و سرافراز


مرسی عزیزم.
مامان آنیا
3 بهمن 91 17:01
خدا همشون حفظ کنه همیشه شاد باشی در کنار اونهایی که دوستشون داری


ممنون و متشکر .