تناولات چهارده ماهگی

تناولات چهارده ماهگی بهداد خان گل

بهداد جونم این ماه میل و رغبتت به شکلات بهتر شده . بعضی وقتها رضایت میدی که لبی به شکلات بزنی و خوشت میاد. هر چند که من دوست ندارم که این یه عادت بشه و تو نسبت به خوردن شکلات پر خور بشی اما خوب برای هفته ای یکی دوبار فکر کنم که بی ضرر باشه.

عاشق اسمارتیز شدی. از وقتی که باباجون یه بسته سمارتیز برات آورده . من که قایمش کردم . اما یه وقتایی دیگه دلم میاد و یه چند تا توی کاسه برات میگذارم و تو هم سریع بدو بدو میشینی و تا تهش می خوری .

خدا رو شکر شیر پاستوریزه رو می خوری و دیگه بی میلی نمی کنی و الان یه چند روزی هست که مداوم هر روز داری به اندازه یه نصفه شیشه شیر می خوری . البته با یه کم آب جوش که ولرم و رقیق شده هست میل می فرمایی.

واااااااای خدای من برای اولین بار شیرینی خامه ای تر خوردی. اونم منزل خاله جون. آخه ما این جا اصلا شیرینی تر نمی خوریم چون اصلا شیرینی ترش مثل تهران نیست و ما این دو سال لب به شیرینی تر نزدیم فقط تهران که میایم می خوریم. البته برای منی که عاشق شیرینی هستم اولش یه کم سخت بود اما عادت کردم  و راضی هستم. بهتر .

عاشق ورمیشل دراز توی سوپ هستی و سوپهایی که ورمیشل دراز داره رو خیلی خوب می خوری.

زولبیا بامیه. رفته بودیم مرکز شهر که من و شما توی ماشین نشستیم که بابا بره خرید کنه . ما هم جلوی یه مغازه زولبیا بامیه ای پارک کرده بودیم. اینقدر با پسر جوانی که فروشنده مغازه بود سر به سر گذاشتی و از توی ماشین باهاش بای بای و دالی کردی که آقاهه یه دونه زولبیای گرد آورد و بهت داد. منم فکر نمی کردم که تو میلی نشون بدی . اما خوب دو لپی خوردی و حسابی انرژی گرفتی.

چیپس هم این ماه تست کردی و خوشت اومد ولی خوب این اتفاقی بود . آخه ما خودمون هم هله و هوله ضرر دار نمی خوریم اما وقتی که کیش بودیم و دلمون خواست و چیپس گرفتیم شما هم دو دستی چیپس بر میداشتی و با ما همراهی می کردی. خوشت اومده بود اونم از صدای خش خشش.

این ماه میوه کم خوردی مثلا قبلا موز دوست داشتی اما دیگه لب به موز نزدی.

آب نارنگی رو توی شیشه برات ریختم و یه چند بار با میل خوردی و کیف کردی اما نمیدونم که چرا دیگه رغبتی نشون نمیدی.؟؟

پرتقال شیرین رو دوست داری و می خوری. سیب هم که دیگه نگو از میوه های مورد علاقه ات سیب هست . سیب رو نصف می کنم  و با قاشق می تراشم و قاشق قاشق توی دهانت میگذارم. خیلی دوست داری بعضی روزا یه دونه سیب کامل رو می خوری.

عاشق سیب زمینی سرخ کرده هستی و هیچ وقت نشده که برات بگذارم و تو نخوری. تنها چیزی که همیشه بهش جواب میدی سیب زمینی سرخ کرده هست. نوش جونت عزیزم.

کلا روزهایی که غذا می خوری اون روز روز خوبیه برام . اما وااااااااای روزایی که بی اشتهایی می کنی نگران و کلافه میشم و افسردگی می گیرم. خواهش می کنم که درست غذا بخور.

دوست دارم قند عسلم . نون خامه ای من .

ای شیرینی تر من .