امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

دنیای این روزای من و تو

1391/11/18 15:53
نویسنده : مامان مریم
494 بازدید
اشتراک گذاری

                                          

بهداد گلم پسر مامان

از پانزده ماهیگیت نزدیک دو هفته هست که میگذره. دنیای این روزای ما خیلی وقته که تویی.

تمام کارها و رفتارها و بازی ها و خنده هات شده دنیای ما.

 دنیای قشنگی هست و از این که همین جور روزا داره پشت هم میاد و میره و تو بزرگ می شی و ما این

روزای قشنگ رو از دست میدیم دلم میگیره. دلم میسوزه.

 آخه خیلی لحظه های ناب و دیدنی داری که واقعا آدم دلش نمیاد که بگذره.

 بعضی روزا وقتی که به چشمات نگاه می کنم و معصومیت محض رو توی نگاهت می بینم بی اختیار

اشکم شره میکنه و به پاکی و معصومیتت غبطه می خورم.

 به فرشته بودنت به پاک و مطهر بودنت . خیلی پاکی خیلی.

 راحت بگم به این همه پاکی و معصومیتت حسودیم میشه.

 

                          

این روزا راه افتادنت هنوز هم تاتی تاتی شده و هنوز نمیتونی که دستت رو روی زانو یا زمین بگذاری و خودت بایستی. هر شب من و بابا می شینیم روبروی هم و تو رو به هم پاس میدیم توی هم کلی از خودت ذوق در میکنی و از خوشحالی ریسه میری و خودت رو توی بغل ما میندازی و کلی خوشحالی میکنی. وقتی که وسط راه می شینی نق نق می کنی که چرا افتادم و حالا چه جوری پاشم وایسم؟ اما وقتی که دوباره کمکت می کنیم و روی پاهات می ایستی بدو بدو خودت رو بهمون می رسونی. تازه جدیدا کجکی راه میری که تصویر تی وی رو هم از دست ندی. سرت داره صفحه تی وی رو نگاه میکنه و پاهات داره جلو میاد. خلاصه انگاری که چشم بسته راه بری . هر چی هم که سعی میکنیم که این تی وی لعنتی رو ببندیم که از سرت بیفته اما به محض روشن کردنش محوش می شی و دیگه غرق تماشای تصاویر رنگ و وارنگ این جعبه جادویی جعبه می شی.

غذا خوردنت شده داستانی برای من. از چیزیکه همیشه بدم میوم سرم اومده اونم قاشق بدست دنبال تو که یه لقمه غذا بخوری. غذا خوردنت همراه با بازی و حواس پرتی و بی میلی هست. به خدا یه روزایی دیگه از دستت کلافه می شم که چه کار کنم که لب به غذا بزنی. دندونات رو هم چک کردم و بی میلی ات مال دندون در آوردن نیست آخه اصلا خبری از دندون جدید نیست. شاید اگر دندون های آسیابت در بیاد راحتتر غذا بخوری و غذا خوردن بیشتر بهت مزه کنه. نمیدونم والا.

جدیدا به آب میگی ماء . بهت می گم آخه پسر مگه تو عرب هستی که به آب میگی ما . هر چی میگم آب به اما بازم میگی ما. ولی به قدری قشنگ میگی که آدم دلش ضعف میره. وقتی که تشنه ات می شه دستت رو به سمت آشپزخونه می گیری و میگی ما ما ما . بعد یه جوری دستت رو رو به ما می گیری و می گی که یعنی دِ پاشو خودت رو تکون بده یالا برو برام آب بیار. اینقدر خنده دار میگی که آدم همش دوست داره که بگی ماء. اونوقت من و بابا هم بشینیم و نگاهت کنیم و حظ کنیم.

اول ها نمی فهمیدیم که منظورت چیه؟ ولی وقتی که بغلت می کردیم و به سمت آشپزخونه می بردیمت ما رو به سمت سینک می کشوندی و دستت رو به لیوانای آویزون بالای سینک می زدی که یعنی من تشنه ام هست آب می خوام. از اینجا بود که ما معنی ماء رو  فهمیدیم و تا الان هم در خدمت گذاری برای آبرسانی به شما گوش به فرمان و امر شماییم. قربون ماء گفتنت.

یه چند روزه که یاد گرفتی میری سراغ ماشین لباسشویی . ماشین لباسشویی ما هم که یه گوشه مخفی آشپزخونه هست و کابینت اومده جلوش و دیده نمیشه برای همینه که دیر پیداش کردی. اما بالاخره تونستی همون راه باریکی که فقط به اندازه باز شدن درب ماشین هست رو پیدا کنی و حالا هی هر روز تا یادت میوفته میری در ماشین و باز می کنی و اگه توش لباس باشه همه رو میریزی بیرون . یا دوباره همونا رو میریزی توی ماشین . وقتی که درب ماشین رو بستم فکر کردم که زورت نمیرسه که بازش کنی اما زهی خیال باطل که سریع درش رو بازکردی و با دکمه هاش هم ور میری. خلاصه دیدم این طوری نمیشه منم با کلی زحمت کابینت رو هل دادم  به سمت ماشین و درب ماشین به اندازه یه کوچولو باز میشه که خودم بتونم لباسها رو از توش جابه جا کنم . شما هم دیگه بی خیال این بازی جدید شدی.

واااااااای خدای من نماز خوندنم شده داستانی. وقتی که نماز می خونم اگه بیدار باشی نمیدونی که با چه سرعتی خودت رو میرسونی به من تا به مهرم دست بزنی. بعدش همه اش خودت رو میندازی توی بغلم میری زیر چادرم . میای روی پشتم . چادرم و می کشی و ... به قدری نماز این طوری خوندن برام لذت بخشه که نگو. آدم دعا کنه و نماز بخونه اونم وقتی که یه فرشته کوچولوی پاک هی بیاد و خودش رو بماله به آدم. اینقدره حال می کنم که نگو. احساس می کنم که به خدا نزدیکترم. ایشالا خدا هم خودش اینجوری نماز خوندنم و قبول کنه. خدایا مخلصتیم.

یه چند روز پیش مهرم گم شده بود از دست تو دیگه جا نماز که ندارم . همین یه مهر میگذارم و نمازم رو میخونم. این یه دونه مهر و هم که شما پرت و پلا کرده بودی و منم هی داشتم دنبالش می گشتم. چادرم و سرم کردم و بهت گفتم بهداد مهر مامان کو؟ چند بار بهت گفتم اما به شوخی و بازی . با خودم گفتم این بهداد که نمی فهمه که من چی میگم چی ازش می خوام؟ اما تو با تعجب دور و برت رو نگاه کردی و بعدش بدو بدو رفتی کنار قالی رو زدی کنار و مهرم رو برداشتی و به سمت من گرفتی. خدااااااااااای من ! شوکه شدم از تعجب که تو چه طور یادت بوده که مهری که خودت برداشتی و قایمش کردی حالا بری و برام بیاریش؟؟!! کلی ذوق کردم که بابا بچه ام حرف منو می فهمه و با هوشه . قربونت بشم من.

تازه یاد گرفتی که وقتی که مهر رو بر میداری میذاری روی زمین و روش سجده می کنی. اول ها دهنت رو می زدی بهش و می خوردیش اما دیگه یا میگذاری روی پیشونیت یا روش سجده میکنی. دوست دارم که پسر باخدایی بشی. پاک و خالص.

وقتایی که گوشیم دم دستت باشه بر میداری و باهاش بازی می کنی یا می گی نانای. حالا نمیدونم که چطوری برای این و اون اس ام اس و میس کال می فرستی خدا داند. کلی من و بابا رو با این کارت شوکه کردی. آخه تا حالا چندین بار برای بابا اس ام اس و میس کال فرستادی!!!!

این روزا خیلی مامانی یا بابایی شدی. وقتایی که بابایی از خونه یم خواد بیرون بره پشت سرش گریه می کنی و کلی  ناراحتی میکنی . یا اگه من از جلوی چشمت برم یه سمت خونه که منو نبینی گریه می کنی. یه وقتایی که حمام یا دستشویی میرم میای پشت در می ایستی و اینقدر با دستت به در می زنی و منو صدا می کنی که منم کلی ذوق زده می شم و خوشم میاد.

یه چیز دیگه وقتی که بهت غذا میدم تمام مدت با آستینت دور دهانت رو تمیز می کنی. نمیدونم که این کارو از کجا یاد گرفتی دِ آخه پسر خوب این دیگه چه کاریه که می کنی؟ فقط آستین هات تمیز مونده بودن که دیگه دخل همه لباسات رو در آوردی و همه رو لک و لوک کردی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ناز داداش
18 بهمن 91 19:00
سلام هزاز هزار ماشاا... خدا براتون حفظش کنه
به ما هم سر بزنید

سلام.مرسی عزیزم. خدا نازداداش شما رو هم براتون حفظ کنه.به روی چشم.
مامان راضیه
20 بهمن 91 1:45
چقدر بامزه شده
حق داری دلت تنگ بشه دل ما هم آب شد
ولی مریم جون راست میگی منم به این همه معصومیت و پاکی حسودیم میشه
منم تو نگاه کیان غرق می شم


خدا بچه هارو حفظ کنه. و این پاک بودن رو براشون جاودانه کنه.