امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

روزای آخر بهار

1392/3/28 17:07
نویسنده : مامان مریم
333 بازدید
اشتراک گذاری

 totalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.giftotalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.giftotalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.giftotalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.giftotalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.giftotalgifs.com danglers gif gif 34danglersmagiagifs.gif

کوچولوی دوست داشتنی ام . بهدادم

سلام

روزای نوزده ماه و سه هفتگیت رو داری سپری می کنی. روزای آخر فصل بهاره. دومین بهار زندگیت هم تموم داره میشه .هوای اینجا کم کم داره شرجی و گرم می شه. تو هم که خیلی گرمایی هستی و از گرما حسابی کلافه می شی . برای همین یه چند روز پیش بود که با بابایی رفتیم آرایشگاه و موهاتو این بار پسرونه زدیم . کوتاهتر از همیشه . اتفاقا چقدر هم خوب شدی و سرت و موهات داره نفس می کشه. دیگه مثل قبل هی موهات نمی چسبه به گوش و گردن و پیشونیت و اینجوری کمتر توی گرما اذیت می شی.

تازه یکی دو روزی هم هست که بدنت عرق سوز شده و تمام مدت داری شکمت رو می خارونی. عزیز دلم تن قشنگ و عین برگ گلت دون دون و  قرمز قرمز شده. برای همین هر روز حمامت می کنم که هم خنک بمونی و هم عرق نکنی و کمتر تنت رو بخارونی و زودتر خوب بشه.

ماه پیش برات دوچرخه گرفتیم اما تا اومدی که باهاش بازی کنی و عادت کنی عازم تهران شدیم و دیگه یادت رفت. اما حالا که برگشتیم تقریبا هر روز یه باری میشه که میشینی سوارش و می برمت یه دوری توی حیاط یا دم خونه می زنی. راههای دورتر و خرید و گشت و گذار رو با کالسکه میریم. اتفاقا همش گفتم کاش دوچرخه نگرفته بودیم آخه نگران بودم که دیگه سوار کالسکه نشی اما خدارو شکر به راحتی میشینی توش و من هم با خیال راحت توی شهر میگردم و تو هم همه جا رو با دقت نگاه می کنی و صدات هم درنمیاد. با دوچرخه ات هم دوست شدی و تا درب ورودی خونه روکه باز می کنم و تو می بینیش با اشاره و سرو صدا می خوای که بدوی و بری که بشینی توش.

خلاصه که این روزای بلند و گرم تابستونی که داره از راه میرسه ما رو بر این داشته که حتما برای سرگرم شدنت یه دوری با کالسکه یا دوچرخه به بیرون داشته باشی.

بازی این روزات شده ماشین بازی و بازم قابلمه بازی . فکر کنم که در آینده یه سر آشپز ماهر بشی. شایدم یه مکانیک نمیدونم . اما برام عجیبه که پسر بچه اینقدر به وسایل آشپزخونه علاقه مند باشه. شایدم همه پسر بچه ها اینطوری اند!!

داری به حرف میوفتی و تمام مدت روز رو با خودت و اسباب بازیها و ما پشت هم با زبون بچه گونه ی خودت حرف می زنی . خیلی وقتهااینقدر قشنگ با اشاره منظور و خواسته ی خودت رو به ما می فهمونی که واقعا آدم شوکه میشه.

اوضاع شب خوابیدنهات هم که خیلی خوب شده و بعد از یه کم بازیگوشی و پر حرفی و سر و صدا بالاخره اون چشمهای قشنگت دیگه سنگین می شه و بیهوش می شی.

هوا که یه کم گرمتر بشه برات یه استخر کوچولو توی حیاط میگذاریم که بتونی توش آب تنی کنی. میدونیم که عاشق آب بازی هستی و حتما این کارو برای شادی تو می کنیم تا حسابی بازی کنی و لذت ببری.

 اما بازم فکر کنم که همین هم یه داستانی بشه  و توی خونه آوردن و جدا کردنت از حیاط برامون بشه دردسر و باعث ناراحتیت بشه.

پسرک قشنگم ! بازیگوش شدی و تمام مدت دوست داری که با ما سر به سر بگذاری و روی دوش و کول ما سوار بشی و باهامون بازی کنی. هر موقع می بینی که من و بابایی به هم چسبیدیم و داریم ابراز احساسات می کنیم میدوی میایی خودت رو توی بغلمون میندازی و خودت رو قاطی ما می کنی. اون موقع هست که من و بابایی تو رو بوسه بارونت می کنیم و ماچ مالیت می کنیم. تو هم که عاشق ابراز احساسات و ناز و نوازش هستی. پسر با احساس من!

بهداد گلم دوست دارم همیشه خوشحال باشی و اشکهات و نبینم. این ماه بعد از برگشتمون به خونه یه کم بهونه گیر شدی و فکر کنم که چون دور و برت خالی شده بود یه کم هوایی شده بودی و پکر . اما از اونجایی که تو با هر چیز کوچولویی سرگرم  می شی و بازی می کنی . بیشتر وقتها سرت رو گرم کردم و تو هم تنهایی رو یادت رفت و حسابی خوشحالی و شادمانی کردی.

امیدوارم که همیشه سلامت باشی و تمام مدت سرگرم کشف و شهود و بازی و شیطونی باشی. من عاشق بازیگوشیها و شیطنتهای پسرونه و بچه گونه ات هستم.

یه جمله ی قشنگ خوندم که میخوام برات بنویسم و اونم اینه که

نیمایوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت :

پسرم! یک بهار، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی!

از این پس همه چیز تکراری ست جز مهربانی .

خیلی جمله ی قشنگیه و واقعیتی هست

پسرم دوست دارم و عاشق مهربونیاتم عزیزم.

شاد باشی و بهاری گلم.

مهربونی قشنگه. مهربون باش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان دانیال
30 خرداد 92 13:18
سلام عشق خاله 19ماهگیت مبارک فدات بشم که اینقد باهوش و شیطون بلایی میبوسمت عسلم

سلام خاله ی مهربون. خدا نکنه. مرسی از ابراز محبتتون. شما هم دانیال کوشولو رو ببوسید. در پناه خدا باشه.