امیر بهدادامیر بهداد، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

...امیر بهداد فرزندی بی نظیر...

گزارش بیست و دو ماهگی

1392/6/26 16:41
نویسنده : مامان مریم
500 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

بهداد جانم بیست و دومین ماه زندگیت هم داره تموم میشه و بیست و سومین ماه زندگیت داره از راه میرسه.خیلی شیرین شدی. دلبری شدی برای خودت. روزای قشنگیه . با تو بودن . تو رو در آغوش گرفتن . با تو همه جا همراه بودن. صدای ریز و قشنگت رو شنیدن و با تو همبازی شدن.

عزیز دلم این ماه ماه خوبی بود. یه کم حرف زدنت بهتر شده. هشیارتر شدی. حواست به همه چیز هست. تمام چیزهایی رو که می بینی و اسمشون رو میدونی با دست نشون می دی  و اسمشون رو با زبون خودت می گی.

بقیه اش و بیا ادامه مطالب تا برات بگم

 

توی این ماه عاشق ماشینهای اسباب بازیت شدی. مثل لودر. ماشین بازی. ماشین وانت و جیپ. جالبه که تمام وقتایی که میریم بیرون تمام مدت مشغول پیدا کردن ماشین باری و اتوبوس و لودر هستی. وااااااای خدای من عجب دقتی داری توی خیابون. حتی از دور صداشون رو تشخیص میدی.

دیگه این ماه دست از سر کابینهای آشپزخونه برداشتی و قابلمه و ظرف و ظروف به کارت نمیاد و تمام مدت روز رو داری با ماشینهات بازی می کنی.

عاشق سوئیچ ماشین هستی. بابایی دو تا ریموت قدیمی ماشین رو برات گذاشته تا باها شون بازی کنی. وقتی هم که سوار کالسکه می شیم که بریم بیرون سریع می گی دون دون. یعنی سوئیچ ماشینم رو بردارم. کلید رو برمیداری و تو دستت میگیری و تا وقتی که به خونه برسیم توی دستت هست. چند بار چند نفر خیلی با تعجب نگاهت کردند که ای بابا این بچه سوئیچ ماشین دستش هست و خیلی خطرناکه!! دیگه خبر ندارند که این سوییچ کاربردی نداره و مال ماشین نیست. و مال خود آقا بهداده.

خوابت بهتر شده روزا تا قبل از ساعت نه بیدار میشی و با هم یه دوری می زنیم و عصرها هم یه چرتی میزنی اونم تا قبل از ساعت 5 که دیگه شب زودتر و راحتتر خوابت ببره. آره عزیزم. تنها دغدغه ی این روزای من و بیست و سه ماهگیت جدا کردنت از شیر هست. نمیدونم که چکار باید بکنم که خیلی اذیت نشی. خیلی مقاله و مطلب خوندم اما انگار دیگه باید جدی بگیرم و سر دو سالگیت این کارو عملی بکنم که دیگه بیشتر از این وابسته نشی و زودتر به غذا خوردن عادی بیفتی و فراموشش کنی.

اینم وقتی که شیر خوردی و مست خواب شدی و شیرها از دهانت داره بیرون میریزه.عزیزم. چه جوری از شیر بگیرمت وقتی اینقدر باهاش آرامش میگیری؟ خدایا کمکمون  کن.

این ماه دندونی در نیاوردی.

لغتهای جدیدی که میگی اینهاست:

دَخ: یخ

منک: نمک

حزوو: حلزون

حان: کرم

جون جون جون: بادمجون

دانجان: خانجان

ع......مه: عمه

دو دِر: لودر

زرافه: زَ زَ

راستی توی این ماه تونستی که بری بالای صندلی آشپزخونه. تازه بعضی روزا صندلی رو هول میدی که برسونیش به سینک تا بتونی آب رو باز کنی و اسکاچ رو بر میداری و به ظرفها  میمالی و میشوری. هر چی که توی سینک باشه رو بر میداری و پر از آبش می کنی و کلی آب بازی می کنی . این جور موقع ها منم از فرصت استفاده می کنم و غذا بهت میدم و شما هم بی سر و صدا و راحت غذاتو می خوری.

سرگرمی این روزات: تمام مدت دد رفتن. ماشین بازی. آب بازی و غذا دادن به اردکها. دوچرخه سواری و توی حیاط بازی کردن هستش.

دسته گلهای به آب داده ی این ماهت: فدای دسته گلهات بشم من که اصلا یادم نمیاد. بی خیال مامانی.

آها راستی خیلی وقت پیشا یه شب از سوپر مارکت برگشته بودیم و یه سس کچاپ گرفته بودیم برای ناهار اما شب قبلش تو دستت بود و دیگه پیدا نشد. بعد از یکی دو ماه کشفش کردیم میدونی کجا این جا. تازه چیزای دیگه ای هم توی این ساب بیچاره بود که توی عکس مشاهده می فرمایید دیگه. فقط هم دست خودت توش میره. نمیدونم که چرا مثل رامکال هر چی که گیر دستت میاد میبری و میگذاری توی این باند و شده انباری شما...!!!!!

وسایل کشف شده از سوراخ ساب سینمای خانگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

پانی تم
26 شهریور 92 17:07
طراحی و اجرای بی نظیر تم جشن تولد... جشن دندونی... """""" ساخت کلیپ های زیبا و به یادماندنی تولد""""""""" با کیفیت و قیمتی استثنائی کارهای اجرایی http://www.panitem.ir نمونه های طراحی http://panitem.ir/Forum نمونه کلیپ http://panitem.ir/page/clip با """""""پانی تم""""""" تفاوت و کیفیت را تجربه کنید...
مامان حسام كوچولو
27 شهریور 92 1:37
خيلي از كاراش شبيه حسامه. مخصوصا سراغ سينك جاظرفي رفتنش
انشالله كه شاد باشيد و خرم


سلام. خوب تقریبا هم سن هستند. ولی حسام شما واقعا بامزه و با نمکه. گوللله ی نمکه. ببوسش.
مریم مامان دونه برفی
27 شهریور 92 10:01
سلام عزیزم چقدر بهداد ت با هوشو مهربونه .خدا حفظش کنه .
عزیزم فکرکنم ما هم استانی و یا شاید هم شهری باشیم.من فومنی هستم و احتمال میدم شما هم گیلانی باشید. خوشحال میشم با هم دوست بشیم .و تبادل لینک داشته باشیم.
من شمارو لینک کردم.دوست داشتی بیا پیشم منتظرتون هستم..


سلام دوست عزیز. حتمامیام پیشتون.
مامان حسام كوچولو
27 شهریور 92 10:32
سلام من هنوز به حسام شير مي دم البته شير ميهن. اما حالا حالاها تصميم ندارم ازش دور كنم چون حسام فقط توي خواب مي خوره. كم هم مي خوره. منم احساس مي كنم يه كم قدش كوتاهه و چون فقط شير مي خوره و مشتقات ديگه ي لبنيات رو نمي خوره به اين زودي ازش نمي گيرم.

پوشك هم تصميم داشتم بگيرمش اما برام مسافرت پيش اومد تا برم برگردم نميگرمش.

راستي به پسرت تخم كبوتر بده بده زبونش خيلي زود باز مي شه.


سلام خانومی. منظورم شیر خودتون بود نه شیر خوراکی متداول. بازم خوبه که می خوره. آخه بهداد شیر پاستوریزه لب نمیزنه.مرسی از راهنماییتون.






مامان ادرين
28 شهریور 92 1:37
سلام بهداد جونم خوبي عسلم بسه ديگه شير نخور ..قربون شيرين زبونيات ...من كه ادرين رو دو ماهي هست از شير گرفتم خيلي خوب شد ....خدارو شكر هردو مون راحت شديم ...ايشالاله ماماني مهربونت شما رو هم بزودي از شير بگيره


سلام. وااااای مبارک باشه. امیدوارم که به زودی بهدادی هم از سرش بیفته.