واکسن 6ماهگی...
. سلام کوچولوی قشنگم. الان خوابیدی و این بهترین فرصت شد که من یه کم حرف بزنم. دو روز پیش شش ماهه شدی و از روز قبلش دلشوره داشتم که چطور ببرمت و واکسن شش ماهگیت رو بزنم . اما از آنجا که خدای بزرگ و مهربونم در تمام لحظات با تو بودن همراه ما بوده مثل همیشه کمکم کرد . صبح برعکس هر روز ساعت ده و نیم از خواب بیدار شدی و بلافاصله بردمت حمام ، که بعد از واکسن زدنت بخوابی و پات هم تو حمام کردن کشیده نشه. وقتی که واکسن ات رو زدیم یه کوچولو گریه کریه کردی و دیگه آنقدر شیون و زاری نکردی و خوشبختانه وقتی آمدیم خونه شیر خوردی و یه خواب درست و حسابی کردی و عصر هم اینقدر حالت خوب بود که زنگ زدم خان جونی تا صدای قهقه خند ه ات...
نویسنده :
مامان مریم
12:40